40 سال از نامگذاري روز جهاني تالابها ميگذرد و 40 سال است كه تالاب ميانكاله در كنار شبه جزيره زيباي ميانكاله عنوان نگين تالابهاي جهان را با خود به همراه دارد.
به گزارش فارس، تالاب بينالمللي ميانكاله كه در حوزه جغرافيايي اين شهرستان قرار دارد يكي از سرمايههاي طبيعي و خدادادي زيست كره زمين به شمار ميرود اما تا امروز نگاهي اساسي به آن نشده است و همچنان مورد تهاجم عدهاي سودجو قرار ميگيرد.
40 سال پيش در دوم فوريه 1971 (سيزدهم بهمن 1349) به ابتكار ايران براي نخستين بار در جهان مسوولان بلندپايه محيط زيست 18 كشور جهان و برخي سازمانهاي غيردولتي گردهم آمدند تا با انعقاد پيماني، از يكي از ارزشمندترين، مهمترين، پيچيدهترين و متنوعترين بومسازگان (اكوسيستم) حيات و يكي از زيباترين و بيبديلترين آفريدههاي آفريدگار هستي، مراقبت و محافظت كنند.
بر اساس كنوانسيون رامسر (1971)، به مناطق پست باتلاقي، مردابي، آبگيرهاي طبيعي يا مصنوعي و دايمي يا موقت، داراي آب ساكن يا جاري، شور يا نيمشور و از جمله مناطق داراي آبهاي دريايي كه عمق آنها در حالت جزر كامل از 6 متر بيشتر نباشد تالاب ميگويند.
يكي از مهمترين اهداف اين كنوانسيـون اهميت استفاده معقـولانه و علمي از تالابها در دستيابي به توسعه پايـدار است.
تالابها از جهات مختلف داراي ارزش و اهميت هستند از جمله آنكه بخشي از فرآينـد آبخـوانداري به شمـار ميآيند، تعديلكننده آب و هواي مناطق همجوار و كنترلكننده سيلابها هستند، محل رشد، تكثير و پرورش بعضي آبزيان، محل كامل شدن چرخه زندگي برخي پرندگان، محل تغذيه بسياري از پرندگان آبزي و كنار آبزي و مجموعه آبزيان هستند، همچنين تالابها موجب تجديد حيات آبهاي زيرزميني، تثبيت خطوط ساحلي در برابر طوفانها، حفظ و بقاي تنوع زيستي، پالايش آب و توليد و تكثير محصولات داخل آب ميشوند.
تالابها داراي ارزشهاي بالاي فرهنگي، تاريخي، اقتصادي و علمي پژوهشي بوده و ميتوانند بهعنوان كانونهايي براي توسعه صنعت توريسم مورد استفاده قرار گيرند.
* ارزش افزوده هر هكتار تالاب 20 هزار دلار تعيين شده است
يكي از دوستداران طبيعت درباره ارزش تالابها در بهشهر گفت: برآوردها حاكي از آن است كه ارزش افزوده هر هكتار تالاب 20 هزار دلار، هر هكتار جنگل 15 هزار دلار و هر هكتار زمين كشاورزي تنها 120 دلار تعيين شده است.
اسلام بابانژاد با بيان اينكه حدود شش درصد از سطح كره زمين را تالابها در بر ميگيرند و محيطهايي با ويژگيهاي بين خشكي و دريا هستند، تصريح كرد: امسال در شرايطي روز جهاني تالابها 40 ساله شد كه 159 كشور عضو كنوانسيون رامسر هستند و بيش از يكهزار و 850 تالاب به نام اين كنواسيون در اقصي نقاط جهان به ثبت رسيده است.
وي ادامه داد: در سال 1354 يعني حدود پنج سال بعد از كنواسيون رامسر، هفت كشور جهان از جمله ايران، فهرست تالابهاي با اهميت خود را براي ثبت معرفي كردند و نخستين تالابهاي بينالمللي جهان از بين اكوسيستمهاي آبي اين هفت كشور به ثبت رسيدند كه در اين سال 18 تالاب از ايران ثبت جهاني شد و با گذشت 35 سال از 1354 تاكنون، فقط چهار تالاب ديگر از ايران به ثبت رسيد كه بدين ترتيب تعداد تالابهاي به ثبت رسيده در كشورمان به عدد 22 رسيد اين در حالي است كه ايران داراي 252 تالاب و از اين تعداد 84 تالاب بينالمللي داريم و تنها 22 تالاب ثبت سايت كنواسيون است.
رئيس شوراي شهرستان و عضو شوراي شهر بهشهر با بيان اينكه نخستين تالاب ايران و شايد جهان كه در كنوانسيون رامسر به ثبت رسيد، تالاب منحصر به فردي از شمال ايران يعني تالاب ميانكاله است، اظهار كرد: اين تالاب با ويژگيهاي خاصي كه دارد در 12 كيلومتري شمال بهشهــر قرار دارد و از مهمترين شاخصههاي آن همجواري با شبه جزيره ميانكاله است بهطوريكه مجموعه تالاب و شبه جزيره ميانكاله فضايي رويايي را تشكيل دادهاند كه هر بينندهاي را شگفتزده ميكند.
بابانژاد درباره جغرافياي بهشهر توضيح داد: جغرافياي بهشهر در فاصله درياي خزر تا كوه جهانمورا كه حدودا 20 كيلومتر فاصله دارد از موارد نادر خلقت بهشمار ميآيد؛ يعني وقتي از كوههاي جنوب بهشهر حركت ميكنيد با عبور از جنگلهاي متنوع هيركاني به دشت سرسبز و خرم و سپس به زمينهاي پست شورزار ساحلي در جنوب تالاب و بعد از آن به تالاب ميرسيد و با عبور از تالاب به شبه جزيره ميانكاله و سپس به خزر دسترسي پيدا ميكنيد كه اين مسير بسيار زيبا، ديدني و تاريخي است.
* تالاب و شبه جزيره ميانكاله كلكسيوني از طبيعت و تاريخ
عضو شوراي شهر بهشهر در بخش ديگري از اين گفتوگو از جزيره ميانكاله گفت و اينكه شبه جزيره ميانكاله بخشي از آبسكون بزرگي است كه روزگاري يكي از مراكز تجاري جاده ابريشم به شمار ميرفت و شاهد تحركات اقتصادي فراوان در دورههاي گوناگون بود همچنين به جهت ويژگيهاي طبيعي همـواره در قرون گذشته بهعنـوان زيستـگاه حيات وحش و شـكارگاه و تفرجگاه شناخته شده كه وجود آثار، بقايا و ابنيه تاريخي در ميانكاله مبين اين واقعيت است.
وي تصريح كرد: شبه جزيره ميانكاله از 1348 زير پوشش و حمايت محيط زيست قرار گرفت و در 1354 با ارتقاي درجه حفاظتي به پناهگاه حيات وحش تبديل شد و به عنوان منطقه حفاظت شده در فهرست تالابهاي جهان در سال 1355 به ثبت كنوانسيون رامسر رسيد و يكي از ذخاير بيوسفري جهان كه داراي ارزشهاي زياد اكولوژيكي و زيستي است شناخته ميشود.
اين دوستدار طبيعت درباره ساير مشخصههاي ميانكاله اظهار كرد: منطقه ميانكاله با بيش از 68 هزار هكتار وسعت با ارتفاع (15 ــ ) تا (28 ــ ) متر از سطح آبهاي آزاد، مهمترين دالان زيستي غرب آسيا به حساب ميآيد، بهشت پرندگان آسيا ناميده ميشود، سواحل آن مهمترين محل تخمگذاري ماهيان خاوياري است، سالانه دو سوم پرندگان مهاجر مازندران به اين منطقه ميآيند، از نظر تنوع، حدود نيمي از تنوع زيستي پرندگان ايران را در بر ميگيرد، داراي سه اكوسيستم آبي، باتلاقي و خشكي است و توسط دريا در شمال و جلگه در جنوب محصور ميشوند همچنين زمينهـاي آن مجموعهاي از شنزارهاي ساحلـي، اراضي باتلاقي، آبگيــرها، مرداب جنگلي با پوشش درختچههاي گز، درختان انار و توسكا، بوتههاي تمشك و سازيل و... هستند.
* تالاب و جزيره ميانكاله را جور ديگر بايد ديد
رئيس شوراي شهرستان بهشهر با اشاره به گذشت 40 سال از روز جهاني تالابها، خاطرنشان كرد: بايد ببينيم طي اين سالها چقدر در حفظ و حراست تالاب موفق بوديم، چقدر برنامه محور حركت كرديم، چقدر فرآيندهاي ارتقاي كيفيت را طي كرديم، براي افتخار تالابهاي ايران و بلكه جهان يعني ميانكاله چه برنامهريزي داشتيم.
اسلام بابانژاد تصريح كرد: اگر مقايسه كوتاهي از امروز و 40 سال پيش ميانكاله داشته باشيم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه كاش ميانكاله به 40 سال قبل و بلكه به 400 و حتي به 4 هزار سال قبل باز ميگشت و ما امروز شاهد زخمهاي بيشمار بر پيكره اين جاندارِ زبان بسته و بيدفاع نبوديم، زخمهايي كه هر يك از آنها اگر به مكاني غير از ميانكاله وارد ميشد، از آن مكان هيچ اثري باقي نميماند، ظرفيت بالا و مقاومت جانانه ميانكاله موجب شد تا در مقابل اين همه آسيب و بلا و زخمهاي دشنه مهاجمان همچنان مقتدرانه اما سؤالانگيز، ادعاي حيات داشته باشد و ناباورانه به زندگي نباتي خود كه برازنده و شايسته ميانكاله نيست، ادامه دهد.
وي ادامه داد: ميانكاله بايد پويا، پررونق و بكر و بالنده باقي ميماند تا آبرويي باشد بر مدعيان و بنيانگـذاران حفظ تالابهـاي جهـان زيرا از اين سـرزميـن بود كه آواز بلنـد ثبت و حفـاظت از تالابهاي بينالمللي به گوش جهانيان رسيد.
اين دوستدار طبيعت با انتقاد از ناديده گرفتن موقعيت استثنايي ميانكاله و ظرفيتهاي موجود در آن اظهار كرد: 40 سال از نخستين معاهده حفظ تالابها ميگذرد و در شرايطي 40 سال را پشت سرگذاشتيم كه بسياري از جانوران تالاب بينالمللي ميانكاله يا منقرض شدند يا رو به انقراض هستند، در شرايطي كه حتي 40 اصله درخت انار، توسكا يا گز در ميانكاله كاشته نشد، 40 سانت بر اراضي ميانكاله افزوده نشد، 40 بال بر پرندگان ميانكاله اضافه نشد، 40 روز براي ميانكاله برنامه نداشتيم و بعيد ميدانم 40 كلمه بر دانش ما در زمينه حفاظت و حراست اصولي از تالابها اضافه شده باشد.
بابانژاد با بيان اينكه به هر حال با وجود همه نامهربانيها نسبت به ميانكاله، معتقديم هر زمان جلوي ضرر را بگيريم منفعت خواهد بود، اظهار اميدواري كرد؛ مسوولان امر با حساسيت منطقي و معقول اقدامات شايسته بهعمل آورند چرا كه آنچه امروز بسيـار غمانگيز است و جـاي بسي تأمل و تدبير دارد اينكه عوامل مختلفـي ميانكاله را تهديـد ميكنند كه اگر تدبير و برنامهريزي نشود و اگر مديريت كارآمد، منطقي و معقول صورت نپذيرد؛ هم تالاب و هم شبه جزيره به نابودي خواهند رفت.
* رفع آسيبهاي ميانكاله به قطع دستهاي فرصتطلبان و توسعه منطقه ميانجامد
وي در بخش ديگري از سخنان خود به تشريح قابل تاملي از مهمترين آسيبهاي ميانكاله پرداخت كه به شرح ذيل است.
* نداشتن طرح جامع حفاظت از ميانكاله
بابانژاد تصريح كرد: بعد از گذشت 40 سال از روز جهاني تالابها و بيش از 35 سال از ثبت جهاني ميانكاله، هنوز طرح جامع مدوني براي حفاظت از ميانكاله وجود ندارد البته شنيدهايم به تازگي مطالعاتي انجام شد كه اميدواريم اگر چه ناقص لااقل اجرايي شود.
* مديريت سختافزاري حفاظت از ميانكاله
وي گفت: تا آنجا كه اطلاع دارم تعداد معدودي محيطبان زحمتكش كه مجموع آنان به عدد انگشتان دست نميرسند از اين منطقه وسيع بهصورت شبانهروزي محافظت ميكنند كه سرانه حفاظتي هر محيطبان بيش از 10 هزار هكتار است كه عملاً يك نفر در طول 24 ساعت قادر به مراقبت از اين وسعت نبوده و نخواهد بود.
* عدم وجود تجهيزات محافظتي كافي
اين دوستدار محيط زيست افزود: همه اين منطقه با چند دستگاه قايق موتوري فرسوده، موتورسيكلت و لندور كشتزني ميشود و تجهيزات آن فرسوده و ناكارآمد و غيرموثر هستند.
* نبود سيستمهاي محافظتي مدرن
وي اظهار كرد: جاي خالي دوربينهاي مداربسته، سايتهاي ديدهباني مناسب، وسايل مناسب گشت آبي و خشكي و... احساس ميشود.
* ساخت و سازهاي بيرويه با سازههاي سنگين
وي اضافه كرد: طي حدود 40 سال گذشتـه بيشترين ساخت و سـازها توسط محيط زيست صورت گرفت، ساخت چند واحد پاسگاه نگهباني و يك ويلا (مهمانسرا) توسط محيط زيست فضا را براي ديگر متخلفان باز كرد و به تبع محيط زيست بعضي افراد حقيقي نيز اقدام به احداث بناهايي كردند كه با شرايط محيطي اين منطقه سازگار نبوده و موجب تهديد محيط زيست ميشود، بهتر و منطقيتر آن بود كه خود محيط زيست از كانكسهاي پيش ساخته و يا سازههاي چوبي سازگار با محيط استفاده ميكرد تا ديگران نيز در حد محدود و مجاز اقدام ميكردند.
* ورود بيرويه افراد به منطقه
عضو شوراي شهر بهشهر خاطرنشان كرد: طي همه ايام سال به ويژه روزهاي تعطيل، مردم اقصي نقاط استان و كشور بدون هيچگونه كنترل و نظارتي وارد منطقه حفاظت شده ميانكاله ميشوند و در تمام سطح منطقه براي ساعاتي مستقر ميشوند كه طبعاً ورود اين همه جمعيت كه در بعضي روزها به بيش از 10 الي 15هزار نفر ميرسد محيط را براي جانوران ناامن ميكند، موجب آلودگي محيـط ميشود و سبب تخريب درختان و بوتهها و به هم خوردن اكوسيستم ميشود.
* ورود وسايل نقليه موتوري سبك و سنگين
وي افزود: به تناسب وجود اين همه مسافر لزوماً تعداد زيادي وسايل نقليه وارد فضاي ميانكاله ميشود كه آلودگي صوتي، آلودگي هوا، تخريب چمنزارها و ناامني براي جانوران منطقه را به دنبال دارد.
* صيد بيرويه آبزيان
بابانژاد گفت: در قسمت شمالي ميانكاله و در جنوب درياي خزر حدود 32 پره ماهيگيري كه هر يك با چند دستگاه تراكتور و قايق موتوري هستند به صيد سنتي ميپردازند، ضمن اينكه نوع صيد آنان كه بدون جايگزيني استارد بچه ماهي صورت ميگيرد موجب آسيب و كاهش و حتي انقراض نسل بعضي آبزيان خواهد بود؛ نوع وسايل صيادي نظير تراكتورها و قايقهاي موتوري موجب آسيب به محيط زيست ميشود همچنين تعدادي از صيادان اقدام به احداث بناهاي آجري كردند كه خارج از ضوابط تالاب است، براي ميزان صيد و برداشت آبزيان هم فرآيندي طراحي و استانداردي تدوين نشد بهجز اينكه صيادان از 15 مهر تا 15 فروردن سال بعد به مدت شش ماه مجاز به صيد آبزيان به هر مقدار توانستند، هستند.
* شكار بيرويه پرندگان
وي تصريح كرد: در جايجاي حريم تالاب و مناطق به اصطلاح حفاظتشده تالاب، شكارچيان اقدام به ساخت كمينگاه براي شكار كردهاند و بدون هيچ ضابطهاي به صيد و شكار مشغولند كه ظاهراً مسوولان محيط زيست يا توان مقابله ندارند يا تمايل به جلوگيري نشان نميدهند كه اين امر سبب شده هر ساله بر تعداد اين شكارچيان افزوده شود، اگر چه محيط زيست زمانهاي خاصي را براي شكار مشخص كرد اما بنا به هر دليلي شكار بيرويه اتفاق ميافتد.
* تعرض اشخاص حقيقي به املاك ميانكاله
بابانژاد اضافه كرد: طي ساليان نه چندان دور گذشته به ويژه طي سي و اندي سالي كه ميانكاله ثبت جهاني شد، متعرضان و سودجويان به اراضي ميانكاله تعرض كرده و برخي افراد دهها هكتار زمين كشاورزي را با از بين بردن مراتع و درختان از آن خود كردند و به كشت و زرع مشغولند، حتي تعدادي براي زمينهاي خود سند گرفتند كه قاعدتاً دريافت سند با استعلام از مراجع ذيصلاح نظير منابع طبيعي، اداره كشاورزي و محيط زيست بوده است.
وي ادامه داد: امروزه بخش زيادي از ميانكاله در تصرف اين اشخاص بوده و هر روز نيز به تعداد آن افزوده ميشود و از سطح مشجر ميانكاله كاسته ميشود، ضمن اينكه در بسياري از اين مناطق اقدام به ساخت بناهاي غيرمجاز كردند.
* دامهاي غيرمجاز
بابانژاد بيان كرد: سرانه نگهداري دام در ميانكاله نيز بايد تعريف شده باشد، شايد هم تعريف شده است ولي آنچه كه مهم است امروزه ميزان دامهايي كه در ميانكاله نگهداري ميشوند بسيار بيشتر از حد مجاز هستند كه بهطور يقين موجب آسيب رسيدن به گونههاي مختلف گياهي ميانكاله و از بين رفتن پوشش گياهي آن كه به عنوان مامن و پناهگاه جانوران بوده و هست، ميشود حتي برخي دامداران منطقه نيز همانند بقيه اقدام به احداث سازههاي غيرمجاز كردند.
* آلايندههاي تالاب
وي گفت: با توجه به شيب مزارع و مناطق جنوبي تالاب به سمت تالاب، يقيناً تمام فاضلابهاي سطحي جاري در شهرها و روستاهاي جنوبي تالاب كه منطقه از بهشهر تا كردكوي و بندر تركمن را شامل ميشود در سطح جاري شده و نهايتاً به تالاب ميرسند همچنين فاضلابهاي كشاورزي كه سرشار از انواع سموم ارگانوفستره و... هستند نيز بعد از طي مسير كوتاه به تالاب رسيده و موجب آسيب به آبزيان تالاب ميشوند كه در اين بخش هم تاكنون هيچ برنامهاي براي جلوگيري از ورود فاضلابها به تالاب ارائه نشد البته اين فاضلابها علاوه بر آلودگي تالاب موجب آلودگي خاك و همچنين آبهاي تحتالارضي خواهند شد، لازم است هم از ورود مستقيم فاضلابها به تالاب جلوگيري شود و هم آزمايشات شيميايي و ميكروبي به صورت منظم از آب تالاب بهعمل آيد.
* وجود تأسيسات و اسكلههاي مختلف
بابانژاد گفت: در شرق ميانكاله تأسيسات مختلفي از قبيل بندر بزرگ اميرآباد، پايانه نفتي شمال، صنايع دريايي صدرا و نيروگاه شهيد سليمي قرار دارند كه اگر اقدامات محافظتي لازم انجام نشود با توجه به اينكه همچنان كارخانجات متعدد در حال شكلگيري است، آينده خوبي براي ميانكاله پيشبيني نميشود.
* عدم جايگزيني درختان توسكا
وي افزود: نوار ساحلي شمالي ميانكاله در ساليان نه چندان دور پوشيده از درختان تنومند توسكا بود كه در اثر پيشروي آب تعداد زيادي از اين درختان از بين رفته و معدود درختان باقيمانده نيز در معرض تهديد قرار دارند كه لازم بود منابع طبيعي يا محيط زيست نسبت به جايگزيني اين درختان كه اهميت زيادي در حفظ اكوسيستم ميانكاله داشتند، اقدام ميكردند كه تاكنون چنين نشد.
* تغيير الگوي كشت درختان
بابانژاد تصريح كرد: شايد بدانيد كه الگوي رشد درختان در ميانكاله بسيار متفاوت با بقيه اقليمهاست، در ميانكاله شاهد تنها جنگل انار وحشي جهان هستيم كه بايد از اين مجموعه عظيم و ديدني به عنوان يك موزه طبيعي منحصر به فرد كه يادگار تاريخ وهديه بيبديل خداوند است بهخوبي حفظ و حراست ميشد همچنين درختان توسكا در نوار شمالي، درختچههاي گز، بوتههاي تمشك و گياه سازيل از عمدهترين انواع پوشش گياهي اين منطقه به شمار ميرفتند كه لازم بود از اين مجموعه بهخوبي مراقبت و در صورت از بين رفتن جايگزين ميشد كه نه تنها اين جايگزيني اتفاق نيفتاد بلكه به كشت گونهاي غيربومي يعني اكاليپتوس اقدام شد، تعدادي از اين اكاليپتوسها توسط محيط زيست در داخل محدوده ميانكاله كاشته و در سالهاي اخير نيز در ورودي شبه جزيره احتمالاً از طرف بندر اميرآباد در سطحي حدود 500 هكتار اقدام به كشت درخت اكاليپتوس شد كه البته اين كار شايد توجيه علمي براي منابع طبيعي و بندر دارد ولي توجيه اكوسيستمي ندارد، در صورتيكه اين روند به داخل ميانكاله نيز سرايت كند به عنوان يك تهديد جدي به حساب ميآيد.
* برداشت بيرويه انار و تمشك
وي بيان كرد: ميدانيم هر موجود زندهاي براي اينكه در منطقهاي ادامه حيات دهد نياز به حق حيات (آب، پناهگاه و غذا) دارد، انار، تمشك و دانههاي گياهان در ميانكاله جزو جدا نشدني اكوسيستم و چرخه زيست جانوران ميانكاله هستند، با برداشت تمشك و انار طبعا قوت لايموت ميليونها بال پرنده كه بخشي بومي ميانكاله هستند و بخشي هم ميانكاله را براي زمستان گذراني انتخاب ميكنند را از آنها سلب ميكنيم و در نتيجه بر اثر كمبود غذا، از تعداد پرندگان هم كاسته ميشود ظاهراً در سال 89 توسط محيط زيست، شركتهاي تعاوني منطقه براي برداشت انار و فروش آن ساماندهي شدند كه بنا بود طي سال گذشته حدود 35 هزار تن انار از ميانكاله برداشت شود ولي حدود 10 درصد تحقق يافت، نفس اين اقدام بهعنوان يك تهديد براي اكوسيستم ميانكاله محسوب ميشود كه بايد از آن جلوگيري بهعمل آيد تا كور سوي حيات در ميانكاله خاموش نشود.
* شكار بيرويه پرندگان در داخل شبه جزيره
بابانژاد تصريح كرد: علاوه بر شكار بيرويه و غيرقانوني و كنترل شده در تالاب، شكارچيان وارد مناطق حفاظتشده ميانكاله شدند و اقدام به شكار دور از ديد شكاربانان ميكنند كه لازم است مبادي ورودي متعدد ميانكاله بهخوبي محافظت و مراقبت شود، در صورت عدم مراقبت احتمال انقراض نسل پرندگان به ويژه قرقاول وجود دارد.
* شكار و قاچاق باز
وي تصريح كرد: شنيدهها حاكي از ان است كه سالانه تعدادي باز توسط افراد سودجو و فرصتطلب در ميانكاله به صورت زنده صيد و به كشورهاي عربي قاچاق ميشود.
* احياي ببر مازندران
اين دوستدار محيط زيست ادامه داد: بيش از يك سال است كه ماجراي شيرين ببر مازندران رسانهاي شد، اين كه ضرورت اين كار چه بود نميدانم و اما دو نكته مهم، اول اينكه در گذشتهاي نه چندان دور گوزن زرد مازندران، شوكا، مرال، گرگ، خرس، يوزپلنگ و ديگر حيوانات در ميانكاله بودند كه اينك هيچ اثري از آنها نيست، ميشد بهجاي صرف اين هزينههاي گزاف و دست به دامن روسها شدن براي يك جفت ببر، در اولين اقدام حيوانات بيمنت جنگلهاي شمال نظير، گرگ، خرس، گوزن و آهو و... را به اين مكان هدايت ميكرديم تا در صورت ازدياد نسل اينها و نياز به كنترل جمعيت، از ببر استفاده ميكـرديم يا شايـد ببر فضا را مناسب ميديد و خود به اينجـا ميآمد و نكته دوم و بسيار جالب اينكه در عمق حدود 45 كيلومتري داخل ميانكاله با نظر كارشناسان خبره و البته اهل فن محيط زيست فضا و يا بهتر بگويم قفسي با استفاده از فنس به ارتفاع حدود 2 متر و به طول و عرض 100 متر (با فونداسيون بتني) تعبيه شد، پايههاي اين فنس لولههاي 2 اينچي است كه در مجموع به يك آغول گوسفند بيشتر شباهت داشت تا زيستگاه ببر مازندران، شايد نكتهاي كه موجب مرگ و يا دق مرگ اين ببر گوركاني شد همان بود كه اگر زبانش را ميفهميديم ميگفت؛ من كجا، ميانكاله كجا، قفس در بسته چرا و اگر بناست در ايران باشم مرا در جنگل گوركاني رهايم سازيد تا ببر باشم نه گوسفندي در بند، خوراكم شكار حيوانات وحشي باشـد، بگذريم به هر حال در صورت تحقق پيدا كردن اين امر اگر قرار بود خوراكي براي آن برده شود يا طبيعي و كارشناسي و... اين مسافت طولاني 45 كيلومتر يا بيشتر از مسير داخل ميانكاله پيموده ميشد و همچنين مردم و يا توريستها براي ديدن آن بايد با وسايل نقليه اين مسير طولاني را طي ميكردند تا به تماشاي جمالش نايل ميشدند.
وي گفت: حال كه اين قضيه به خير و خوشي تمام شد، پيشنهاد منطقي و معقولانه آن است كه در صورتيكه قصد احياي جانوران ميانكاله را داريم ابتدا از جانوران بومي جنگلهاي شمال استفاده شود و آنها را در ميانكاله رها سازيم، نيازي به قفس نيست چون اگر مردم خواستند ببر يا هر حيوان ديگري را در قفس ببينند به باغ وحش پارك ارم مراجعه ميكنند كه هم دسترسي آن آسانتر است هم كم زحمتتر، گفته ميشود در مناطق حيات وحش جهان كه مردم براي ديدن و تماشاي حيوانات ميروند انسانها داخل قفس بر روي اتومبيل قرار ميگيرند و از داخل مناطق حفاظتشده حيات وحش عبور ميكنند و به تماشاي حيوانات واقعا وحشي نه وحوش در بند انسان ميپردازند، در آن صورت است كه ميتوان از ميانكاله به عنوان پناهگاه حيات وحش نام برد ولي در حال حاضر در آنجا خبري از وحوش نيست فقط به زحمت نامش به يدك كشيده ميشود.
* عدم تعريف مناطق ويژه گردشگري عمومي
وي تاكيد كرد: همانگونه كه ميدانيم در فرهنگ گردشگري مفاهيم متعددي نهفته است نيازي نيست كه همه افراد جامعه بدون هيچ كنترل، امكانات، محدوديت، آموزش و رعايت ضوابط وارد مناطق حفاظت شده شوند در صورتيكه اين اتفاق در ميانكاله در حال انجام است و حتي در نقشه پيشنويس طرح جامع ميانكاله توسط محيط زيست، ديده ميشود كه مناطق وسيعي را بهعنوان زون گردشگري در حواشي شبه جزيره طراحي كردند كه به طول حدود 40 كيلومتر و به عرض حدود 500 متر است و به نظر ميرسد كارشناسان فن نه اطلاع كامل از تعريف گردشگـر داشتهاند، نه محيط زيست و اكوسيستم ميانكاله را ميشناختند، نه از جغرافياي منطقه مطلع بودند زيرا اولا اگر منظور از توريسم اكوتوريسم است در اينصـورت همه منطقه ميـانكاله اعم از زون امن، بافر و... بايد مد نظر باشد، اگر منظـور تورسيم علمي و پژوهشي است كه بايد همه سطح ميانكاله را در بر بگيـرد واگر منظـور، گردشگـران و مسافران و افـراد عادي است كه ميخواهند وارد ميانكاله شوند در مسيرهاي طراحي شده و پيشبيني شده دسترسي مشكل و در صورت دسترسي، كنترل مشكلتر و همچنان شاهد تخريب ميانكاله خواهيم بود پس بايد در طراحي، انواع توريست و گردشگر مشخص و نوع كاربري نيز علمي و اصولي تعريف و براي افراد و مسافرين عادي مناطق محدود و با امكان دسترسي آسان مشخص شود تا اين افراد با طي حداقل مسافت و در كوتاهترين زمان به مناطق تفريحي و توريستي برسند.
* آتشسوزيها
وي افزود: سالانه هكتارها از بوتهزارهاي داخل ميانكاله طعمه حريق ميشوند كه امكانات اطفاي حريق در ميانكاله وجود ندارد و ماشينهاي آتشنشاني هم با پيمودن حدود 100 كيلومتر مسير بعد از ساعتها امكان حضور در مكانهاي مربوطه را خواهند داشت، ضمن اينكه بسياري از مناطق صعبالعبور است و اين بدور از شان يك تالاب بينالمللي است كه نه تنها امكانات مدرن اطفاي حريق بلكه حتي امكانات اوليه اطفاي حريق را نداشته باشد.
* جادههاي فرعي و اصلي داخل ميانكاله
بابانژاد گفت: چند جاده به صورت طولي و عرضي و آنتني در داخل ميانكاله وجود دارد كه دائماً از اين جادهها وسايل نقليه شخصي، عمومـي و دولتـي در تردد است كه موجب چند تكه شدن ميانـكاله ميشوند.
* ضرورت وجود مديريت واحد سياسي و حفظ يكپارچگي ميانكاله
وي اضافه كرد: يكي از آسيبهايي كه طي ساليان اخير متوجه ميانكاله شد خروج از يكپارچگي مرزهاي جغرافيايي آن است، هر يك از دو استان مازندران و گلستان دعوي سهم خواهي دارند و به تبع آن شهرهاي جنوبي تالاب نيز مدعي هستند، اين مشكل طي ساليان اخير بدون در نظر گرفتن سوابق تاريخي و شرايط اقليمي و تعاريف پذيرفته شده جغرافيايي رخ داد و اين منطقه دستخوش تقسيمات شد و به دنبال اين تقسيمات يقيناً رقابت در استفاده از منابع آن نيز اتفاق خواهد افتاد كه احتمالاً اين رقابت از بهرهبرداري شروع شد و جاي بحث و تأمل بسيار دارد كه آيا تقسيمات، علمي و كارشناسانه بود يا براساس چانهزني و روابط و فشارها صورت گرفت، آيا ضرورت انجام اين تقسيمات وجود داشته و دارد، آيا با اين تقسيمات اكوسيستم منحصر به فرد ميانكاله سود خواهد برد يا زيان، آيا اين سهم خواهيها در جايي متوقف خواهد شد يا خير، آيا در آيندهاي نه چندان دور شاهد سازههاي سنگين در داخل ميانكاله خواهيم بود يا خير و دهها سوال كه يقيناً مسوولان و متوليان بايد پاسخگو باشند.
* عدم استفاده توريستي از ميانكاله
وي تصريح كرد: براساس تعريف جامعه اكوتوريسم بينالمللي ( I.E.C ) توريستهايي كه به مناطق حفاظتشده محيط زيست و حيات وحش مسافرت ميكنند بايد داراي شرايط و ضوابط خاص باشند، شاخص مراجعات بايد تعـريف شود، زمان و مدت بازديد مشخص و نوع وسيله نقليه تعيين شود حتي پوشش توريستها بايد به گونهاي باشد كه موجب ترس و وحشت موجودات نشود، شرايط استتار رعايت شود كه هيچيك از اين مسائل در ميانكاله رعايت نميشود، امروزه اكوتوريست در دنيا يك صنعت است كه بيش از 40 تا 60 درصد كل توريستهاي بينالمللي را اكوتوريست تشكيل ميدهد در صورت تحقق اين امر در ميانكاله علاوه بر استفاده اصولي از ميانكاله، توجيه اقتصادي بالايي نيز براي منطقه داشته و در رشد و شكوفايي شرق استان مازندران تاثير زيادي خواهد داشت.
* نداشتن جاده دسترسي مناسب
وي خاطرنشان كرد: ساليان سال قبل از آنكه اين منطقه بهعنوان منطقه حفاظت شده تحت حفاظت قرار بگيرد (1348) جادهاي از بهشهر به دريا وجود داشت كه محل تردد بوميان، شهروندان و تجار بود كه جزيي از جاده ابريشـم به شمـار ميرفت اين جاده تا حدود 30 سال قبل تنها مسير دسترسي عمومي به ميانكاله بود، در زماني كه تالاب ثبت جهاني ميشد اين جاده شنريزي شده وجود داشت و اصلا هيچ قيدي در ثبت جهاني ميانكاله نسبت به وجود يا عدم وجود اين جاده ذكر نشد و حتي جاده آن جزيي از اكوسيستم ميانكاله به شمار ميرفت زيرا اكوسيستم ميانكاله و تالاب فقط به چند گياه و پرنده خلاصه نميشود و مجموعهاي بود از درختان توسكا، انار، گز، بوتههاي تمشك و سازيل و انواع گياهان همچنين جانوران مختلف نظير مرال، گوزن، ببر، پلنگ، خرس، گراز، گرگ وحشي، گربهسانان، حيوانات اهلي نظير گاو، گاوميش، اسب، گوسفند، پرندگان فراوان (نظير فلامينگو، قوها، باكلانها، پليكانها، مرغابيها، عقاب دريايي دم سفيد، اردك سرسفيد، غازها، قرقاول، سار، كبوتر و...)، آب (آب شيرين، لب شور و شور) خاك حاصلخيز، شنزارها، جادههاي ارتباطي و در كنار همه اين مواهب طبيعي يقيناً وجود انسان هم جزو لاينفك اين اكوسيستم به شمار ميرود، انساني كه بايد از ميانكاله مراقبت كند، انساني كه بايد به گشت و گذار در ميانكاله بپردازد و بر صنع خدايي خدا بنگرد و از زيباييهاي آفرينش آفريدگار لذت ببرد و از مواهب و موهبتهاي الهي بهرهمند شده و شكر ايزدش را به جاي آورد.
* با احياي جاده بهشهر به دريا مردم هم محافظان ميانكاله خواهند بود
رئيس شوراي شهرستان بهشهر با بيان اينكه تالاب بينالمللي ميانكاله در شرايطي ثبت جهاني شد كه حتي احتمال اين نميرفت روزي جاده دسترسي مردم به ميانكاله زير آب رود، تصريح كرد: مسوولان وقت به سادگي از كنار اين امر مهم عبور كردند و حق قانوني دهها هزار نفر از شهروندان بهشهري را ناديده بگيرند و با بسته شدن اين جاده، ميانكاله تبديل به حياط خلوت عدهاي فرصتطلب، غيرمسوول و سودجو شود.
بابانژاد ادامه داد: با بسته شدن اين جاده روند تخريب ميانكاله آغاز شد و در مدت زمان كوتاهي زحمات چند صد ساله و بلكه چند هزار ساله شهروندان بهشهري به باد رفت و اراضي مشجر ميانكاله تبديل به زمينهاي كشاورزي شد، درختان به يغما رفتند، پرندگان را تاراج و نسل بسياري از جانوران را منقرض كردند و آن انارستان انبوه رو به نابودي گذاشته شد.
وي تصريح كرد: با مرمت و بازسازي جاده بهشهر به دريا اميد آن ميرود كه تالاب و شبه جزيره ميانكاله جاني دوباره گيرد، پرندگان به عنوان دوستان انسانها احساس امنيت و آرامش كنند، ديگر صداي تفنگ شكارچيان آنان را نيازارد، ساچمههاي سربي بر سر و تنشان ننشيند، كودكان جاي سنگ پرتاب كردن سمت پرندگان به آنها غذا بدهند.
عضو شوراي شهر بهشهر با اشاره به پيگيريهاي شبانهروزي و مستمر شهروندان و مسوولان شهر براي مرمت جاده مذكور كه سرانجام بهصورت احداث پل بر روي تالاب تصويب شد، اظهار كرد: اين موضوع جاي شكر و تشكر دارد اما احداث پل چوبي هيچگونه توجيه علمي و عقلي ندارد بلكه بايد پلي با سازهاي مناسب و سازگار با محيط زيست ساخته شود تا مسافران و مردم بتوانند با وسايل نقليه مناسب خود را به ساحل دريا برسانند چرا كه از قديم هم مردم از اين مسير با وسايل نقليـه عبور و مرور ميكردند.
بابانژاد با بيان اينكه البته منطقي و معقول آن است كه تعداد وسايل نقليه براساس استاندارد تعريف شود و دستگاههاي متولي مديريت صحيح اعمال كنند، خاطرنشان كرد: شايد بعضي از دوستداران محيط زيست احياي جاده را براي ميانكاله مضر بدانند كه لازم است اين افراد مطالعات دقيقتري روي مناطق حفاظت شده جهان داشته باشند و ببينند چگونه دنيا توانست بين انسان و طبيعت آشتي برقرار كند و اصولاً برنامهريزان براين باورند كه همه اين مكانهاي ثبت شده و محافظت شده براي انسان و استفاده انسان است نه اينكه ديواري فولادين به دور اين مناطق بكشيم تا انسان وارد نشود.
وي در پايان اين گفتوگو با تاكيد اينكه احداث پل و مرمت جاده ميتواند نقش بسزايي در مراقبت و محافظت از ميانكاله ايفاد كند، اظهار اميدواري كرد؛ پل روي تالاب از سازههاي سنگين سازگار با محيط زيست باشد، فضاهاي محدودي در ابتدا و انتهاي پل و همچنين ساحل دريا براي استفاده عموم تعريف و طراحي شود، افرادي كه وارد بقيه فضاهاي ميانكاله ميشوند شرايط خاص و استانداردها را رعايت كنند، نسبت به باز پسگيري اراضي از متصرفان يا خريداري از مالكان اقدام شود، دامهاي ميانكاله به حد استاندارد برسند و در نهايت از شكار و صيد بيرويه قاچاق يا با مجوز جلوگيري و نسبت به احياي جنگل اقدام شود تا رعايت اين موارد، ميانكاله براي استفاده نسل حال و آينده باقي بماند.
www.mahdipc.tk









سایت خدماتی تک بیست